برای تو که دوستم بودی و هستی مینویسم، که تمام چیزای دنیا تموم شدنین، به غیر از دوستی.
من تا حالا هزارتا رفیق پیدا کردم رفیقای خوب، رفیقای جونی، ولی هیچ کدومشون شبیه تو نبودن. خاطره هایی که تو برام ساختی رو نساختن و جای دیگه قلبم رو مبتلا کردن، نه اونجا که تو نشستی.
من هنوز هم به تو فکر میکنم. به خنده های ممتدمون، به دیووونه بازی هات، به بینقاب بودنم در کنارت، به جاهای رفتهی زیر بارون و وقتایی که کل خانواده ی من بودی و تک تک رازهای منو میدونستی و اشکام رو با اشک، پاک میکردی و گوش بودی برای غر زدنام و آغوش بودی برای غمهام.
ما با هم، حال خوب تقسیم کردیم، زمان رو شریک بودیم و زمین رو مسخره کردیم و به روزگار ثابت کردیم که چه قدر قوی تر از اونیم که فکر میکنه.
ما دو تا با هم، هزار نفر بودیم و هستیم. حتی وقتی از هم دوریم، حتی وقتی از هم خبر نداریم.
کاش برگردی، این بار می خوام، سرم رو به روی اون یکی، شونت بذارم
شنیدم، از این ستون به آن ستون فرج است…
خوشحالم که همچین دوستی دارین، تا باشه از این دوست ورفیق ها باشه🙂
قشنگیش به اینه که جفتشو تو ی نفر پیدا کنی